خاطرات روزانه ما 4 تا
نویسنده : علی - ساعت 22:50 روز شنبه 21 بهمن 1391برچسب:,

امروز من و امیرحسین صبح کلاس نداشتیم خونه بودیم که نیما با سر و صورت خونی و لباس پاره اومد تو!!!!!!!!!!!

خیلی نگرانش شدیم.یه راست رفت تو حموم هرچی هم که ازش پرسیدیم چی شده جوابمونو نداد وقتی از حموم اومد یکم حالش هتر شده بود من ازش پرسیدم چی شده اولش نمی خواست بگه یعنی یه جورایی می خواست دست به سرمون کنه ولی بلاخره گفت که تو خیابون با یه پسره دعواش شده چون اون پسره به یکی از دخترای همکلاسیش تیکه پرونده و مزاحمش شده!!

من و امیرحسین دهنمامون دومتر باز مونده بود!!!!!!!!!!!!!!!!!!

باورمون نمی شد نیما که این همه خودشو جلو دخترا می گیره و به هیچکی محل نمی ذاره چنین کاری بکنه....

دلم واسه اون یارو می سوزه حتما خیلی از کتک خورده بود ...



نظرات شما عزیزان:

☁.¸¸.•☂مریم☁
ساعت0:20---25 بهمن 1391
من فک کنم نیما عاشق همون دختری شده که به خاطرش دعوا کرده بود.
راستی خدا قوَت
وبلاگت حرف نداشت


farnazzz
ساعت15:38---22 بهمن 1391
الهی

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: