گفته بودم اشکان اومده پیش ما...اقا بیچاره شدیم این بچه دیشب تا صبح نذاشت ما بخوابیم اینقدر این ور اونور پرید اخرش تا شایان دعواش نکرد و سرش داد نکشید بی خیال نشد...
امیرحسین هم باز امروز با این دختره کلاس داره....یه تیپی زده بیا وببین..می ترسم حراست راش نده...
این نیما یه سر داره هزار سودا...کلا همش تو جنگه با باباش...بچه بیچاره ذله شده....
راستی امشب قراره بریم شهربازی دعا کنید زنده برگردیم...............
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:عزیزی