یادتونه چند روز پیش گفته بودم مامانم خیلی مهربون شده بود همین چند ساعت پیش فهمیدم قضیه از چه قراره..واسه من می خواد بره خواستگاری...اونم خواستگاری کی؟؟!!!دختر دایی کوچیکم...چشمتون روز بد نبینه یه دختر فیس فیسو و لوس...وقتی فهمیدم یه الم شنگه ای به پا کردم بیا و ببین بابام ناراحت شد ولی بیخیال قضیه شد ولی مگه مامانم کوتاه می اد...چیکار کنم؟؟من از این دختره اصلا خوشم نمی اد!!!!!!!!!!!!
خدا به داد ما پسرا برسه!!!!!!!!!!!!
الان وقت ندارم جزییاتو بگم ولی شب می ام همه چیو کامل کامل توضیح می دم...از پذیرایی صدای جر و بحث می اد من برم جیم شم دودش تو چشم من نره یه وقت!!
نظرات شما عزیزان:
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
ببین من اومدم ولی تو دیگه نیومدیا
.gif)
ناراحتم کردی بدجور
.gif)

قفل دلتنگی هایم را باز نمیکند
وقتی شاه کلید
لبخند تو باشد !!!
be khoodetoon negiiiriina